اجازه
محمدپارسا دیشب نشسته بود سر جعبه سوهان و بلند نمی شد. باباش برای این که بلندش کنه به سوهان توی دستش اشاره کرد و بهش گفت: از سوهانت بهم می دی؟ باید اجازه بدم. اجازه می دی از سوهانت بخورم؟ نهههه، به هم چسبیده، نمیشه بهت بدم . استدلال و می ری. ...
نویسنده :
مامانی
16:34